به پاسداشت شهید قاسم سلیمانی
شاید برای شما دوستان و علاقه مندان به یادگیری زبان انگلیسی عجیب باشه که در مورد شهید غریب قاسم سلیمانی در سایت ما بخونین. اما آنچه اهمیت داره رابطه همین یادگیری و استفاده از اون در راه درسته. مقاله «فواید زبان انگلیسی بعنوان زبان دوم» بخونین.
آخه یادگیری زبان انگلیسی به این موضوع چه ربطی داره؟
یادم نمیره روزی که برای گرفتن اتوبوس در ایستگاه منتظر بودم. شخصی دیگری که پوست تیره رنگی داشت نیز در کنار من ایستاده بود. اتوبوس دیر کرده بود. حوصله هر دومون سر اومد بود. در یک لحظه چشم تو چشم شدیم. به ایشون لبخندی زدم و ایشون هم متقابلا لبخند منو با لبخندی جواب داد. یخ بینمون شکست و شروع کردیم به صحبت تا شاید دقایق طولانی زودتر بگذرند. از هم دیگه سوالاتی پرسیدیم.
گفتگوی بین من و یک استرالیایی
– چه روز خوبی اینطور نیست؟
– آره، امروز هوا اونقدرا گرم نیست….
صحبت به اینجا رسید که این دوستمون از من در مورد ملیتم پرسید.
– کجایی هستی؟
– ایرانی هستم.
– ها، ایرانی، ایرانی تروریست!!!
با شنیدن این مطلب، هاج و واج مونده بودم. سوال اول توی ذهنم این بود که اخه تو که منو نمیشناسی. پس چرا این مطلب رو به من نسبت میدی؟! از طرفی من که غیر از احترام بهش نذاشتم، پس چرا باید بهم تهمت تروریست زده بشه؟!
خودمو جمع کردم و پرسیدم:
– تا حالا در مورد بردگی سیاه پوستان شنیدی؟
اخمهاشو کرد تو هم و گفت: «بله، خوب که چی؟»
گفتم: «کجا اتفاق افتاد؟»
– آمریکا.
– من از کشوری میام که کسی برای رنگ پوستش برده نشده. برای رنگ پوستش وسط خیابون کشته نمیشه. بخاطر رنگ پوستش کتک نمیخوره و تحقیر نمیشه. من از ایران میام که مردمش تا حالا نه به جایی حمله کردن و نه با بمب اتم و غیر اتم چند صد هزار نفر رو کشتن. کی واقعا تروریسته؟
چند لحظهای سکوت بین مون بود. نگاه هم به چشماش داشت اذیتش میکرد تا اینکه سکوتش رو شکست و گفت: «عذر می خوام، حرف بدی زدم.»
اونروز اگه زبان انگلیسی نمیدونستم، نمیتونستم در مقابل این افکار فاشیستی از حیثیت ایرانیم دفاع کنم …
مختصری از زندگینامه شهید قاسم سلیمانی
بسم الله الرحمن الرحیم
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛
بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه او شربت شهادت نوشیدند،
و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
(سوره احزاب آیه ۲۳)
این نوشته به پاسداشت روح مطهر سپهبد شهید قاسم سلیمانی به شما عزیزان تقدیم می گردد.
خبری تلخ آمد
یکی از تلخ ترین خاطره هایی که در ذهن من و امثال من حک شد خبری است که در روز 13 دی ماه 1398 همه را مبهوت کرد.
خبر رسید که سردار قلب ها، سردار قاسم سلیمانی به آرزوی دیرینش رسید. خبر شهادت آمد…
سردار ناجوانمردانه شهید شد که ثابت کنه ایران و ایرانی ضد ترور و تروریسته و خود عزیزان زیادی همچون شهید قاسم سلیمانی رو از دست داده.
نوشتن از این سردار سخت است؛ اما اجازه دهید من با نوشتن کمی آرام شوم:
مختصری از زندگی نامه
از کودکی تا پایان جنگ
قاسم سلیمانی در سال 1335 در یکی از روستاهای شهرستان رابر کرمان متولد شد. بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی به کرمان آمد. مدتی مشغول بنایی بود و مدتی هم به عنوان پیمان کار در سازمان آب مشغول بود. روح پر شور قاسم به این کارها بسنده نمیکرد، لذا در همین ایام فعالیت های انقلابی را هم شروع کرده بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل سپاه پاسداران مسیر خودش را پیدا کرد.
جلوه فعالیت های این مرد الهی درئأء فرماندهی گردان های شهرستان کرمان در اوایل جنگ ایران و عراق به حدی رسید که مأموریت ویژه قاسم در نهایت به تشکیل لشکر 41ثار الله انجامید.
لشکری که تا پایان جنگ در عملیات های مختلفی از جمله والفجر 8 و کربلای 5 و … نقش مؤثر ایفا کرد.
پایان جنگ تا فرماندهی سپاه قدس
جنگ به پایان رسید، ولی قاسم نمی توانست آرام بنشیند. روح عملیاتی او باعث شد در مرزهای شرقی ایران حضور یابد و در خط مقدم مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر به مبارزه بپردازد.
حضور مؤثر او در مبارزه های مرزی و همچنین سابقه ای که در دوران جنگ در منطقه کردستان داشت، شرایطی را فراهم کرد که در سال 1376 با حکم رهبر انقلاب مأموریت فرماندهی سپاه قدس را بر عهده بگیرد.
درخشش در نیروی مقاومت
از جمله نقاط درخشان فرماندهی سردار سلیمانی بر نیروی قدس، تقویت حزبالله لبنان و گروههای مبارز فلسطینی بود.
نمود عینی آن را در نبردهای متعددی ازجمله جنگ ۳۳روزه لبنان و جنگ ۲۲ روزه غزه علیه رژیم صهیونستی دیدیم.
با آغاز فعالیت داعش در منطقه خاورمیانه، این فرمانده دلاور با حمایت مردم توانست در عراق «حشد الشعبی» و در سوریه «بسیج مردمی» (قوات دفاع وطنی) را شکل دهد.
با کمک آنها و هدایت و مشاوره نیروی قدس سپاه، طی ۶ سال، بساط تروریستها را در این دو کشور تقریبا جمع کرد.
اهداف دشمنان
دشمنانی که می خواستند با سقوط سوریه پایان روابط ایران و لبنان را هم ببینند، با حضور مؤثر سپاه قدس به فرماندهی قاسم دلها در این منطقه به شدت عصبانی بودند.
آنها می خواستند جبهه حق را منکوب کنند ولی این بار مأموریت افتخار آفرینی برای جبهه حق بر عهده مردی بود که از شهادت ترسی نداشت و ارعاب دشمنان تأثیری بر تغییر اراده او نداشت.
فرماندهی سردار شهید قاسم سلیمانی که این روزها با نام حاج قاسم برای ما شناخته شده است زمینه ایجاد حلقه مقاومت را فراهم کرد که در نتیجه ایران، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین به هم متصل شدند.
موفق الربیعی وزیر سابق امنیت ملی عراق در مصاحبهای رسمی در مورد قاسم سلیمانی اینگونه می گوید: بدون شک قدرتمندترین مرد در عراق قاسم سلیمانی است.
حاج قاسم قدرت خود را در میدان عمل به رخ می کشید، قدرتی که نیرو و توان همه یارانش را تقویت میکرد و لرزه بر اندام دشمنانش می انداخت.
افرادی که زیستن را در مبارزه با استکبار و احقاق حق مظلومان در جهان می دانند، نام او را تا ابد زنده نگه خواهند داشت.
آنچه در کلاس درس او آموختیم
نوشتن از کسی که او را نشناختم سخت است، اما آنچه از ایشان در فایل های منتشر شده، شنیدم انگیزه ای شد کمی بنویسم. هرچند بسیار مختصر و اندک است.
سرباز ولایت
ایشان بالاترین درجه نظامی را داشت، ولی همیشه خود را با افتخار سرباز ولایت میدانست و بر این مسئله تأکید میکرد.
سخنگوی سپاه پاسداران میگفت: سپهبد شهید قاسم سلیمانی در همه تماس های تلفنی با همکاران و با ما و همچنین در تمامی جلسات تأکید میکردند که ما باید سرباز ولایت باشیم.
جلسات مذهبی
کسی که خود را مرید ائمه معصومین علیهم السلام میدانست، مقید بود در جلسات سوگواری ائمه شرکت کند و در تمام عملیات ها نیز به ائمه معصومین توسل داشت.
در مصاحبه رسمی خود در مورد جنگ 33 روزه به شدت بر توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها تأکید داشت.
روایت ایشان از کمک های حضرت زهرا سلام الله علیها در جریان جنگ 33 روزه بسیار شنیدنی است.
اشتیاق به شهادت
ایشان به کرات آروزی رسیدن به مقام شهادت کرده بود؛ مقام افرادی که عند ربهم یرزقون.
مسؤلیت روایت گری در یک برنامه را بر عهده داشتند، عده ای به ایشان گفته بودند دعا کنید ما شهید شویم. ایشان چند دقیقه ای صحبت کرد.
می گفت: گمان نکنید که شهادت شما زمانی است که یک تیر به جسمتان برخورد کند و دیگر جسمی برایتان نمانده باشد. شما باید به مقام شهادت رسیده باشید.
همه افرادی که شهید می شوند، روحشان را به سطحی رسانده اند که مشتاق به لقاء الله شده اند.
این افراد تحصیلات خود را در این مسیر انجام می دهند و جشن فارغ التحصیلی آنها با دریافت تیر و یا ترکش و … به پایان میرسد.
در یک کلاس دیگر با چشمان گریان در مقام دعا با خداوند اینگونه سخن می گفت:
«خدایا به مقام شهدا، به نمازهای شهیدان در کنار اروند، به اشتیاق قلب شهدا برای دیدار تو و به اضطراب قلب ما و … شهادت را نصیب ما بگردان…»
روز شهادت
حاج قاسم دل ها به جایگاهی که شایسته او بود رسید. این فرمانده خستگیناپذیر جبهههای حق علیه باطل سحرگاه 13 دی ماه در حمله تروریستی بالگردهای آمریکایی به خودروی حامل وی در اطراف فرودگاه بغداد، شهد شیرین شهادت را سر کشید و به یاران شهیدش پیوست.
سخن پایانی
حاج قاسم به مقامی رسید که جزء آن مقام برای او قابل تصور نیست. ایشان با شهادتش نقاب از چهره تروریست واقعی برداشت. او به همه نشون داد تروریست واقعی کیه. تروریستی که نه تنها برای جا انسانها ارزشی قائل نیست بلکه برای رسیدن به اهداف پلیدش بسادگی حق حاکمیت دیگر کشورها رو زیر پا میگذاره و هیچ اعتقادی به حقوق بشر و حقوق ملت ها نداره. امروز من و شما وظیفه داریم با هر زبان و کلامی انگلیسی ، فارسی و یا … این دستاورد شهید عزیز رو انتشار بدیم. امیدواریم که سایر حاج قاسم های جبهه حق نیز در این مسیر به اهدافشان برسند و روزی برسد که آرزوی حاج قاسم برای نابودی استکبار و از بین رفتن افراد شرور و پلید محقق شود.
سلام، خیلی ممنون از مطلب زیبای شما. آیا امکان ایجاد همین مطلب به زبان انگلیسی را دارید. اگر تهیه کنید منبع خوبی میشود برای استفاده تمام دنیا
درود
بله حتما، انگلیسی متن هم بزودی گذاشته خواهد شد
این مطلب هم اکنون به زبان انگلیسی در دسترس است