انگلیسی زبان ها چقدر فردوسی را میشناسند؟
چرا از نظر زبان شناسی بویژه زبان انگلیسی شاعرانی چون حکیم ابوالقاسم فردوسی جایگاه خاصی دارند؟
حماسه سرایی و تشریح حماسه های یک کشور یک اقدام چند جانبه است. ازطرفی بر خواننده تأثیر میگزارد چرا که حس قدمت و قدرت را در انسان زنده و پویا میکند. از طرفی با توصیف رشادت، پهلوانی، مردانگی، جوانمردی و … در طول تاریخ چهرهای زیبا از تاریخ ارائه میدهد. نیاز نیست حتما فارسی زبان باشی تا از زیبایی شاهنامه لذت ببری، انگلیسی زبان های بسیاری اذعان کردهاند که فردوسی با بیان شیوای خود مرام پهلوانی و انسانیت را به نظم درآوره است. آنها فردوسی را در زبان فارسی در کنار ویلیام شکسپیر William Shakespeare در زبان انگلیسی قرار میدهند.
هر کسی نمیتواند قدم در راه حماسه سرایی بردارد. باید فکرش، روحش و فطرتش را به کار گیرد. حماسه سرایی فقط یک هنر منظوم نیست، هنری است که ریشه آن را باید در عظمت روح و فکر جست و جو کرد. حکیم ابوالقاسم فردوسی شخصی است که توانایی ادبی خود را با الهام از فرهنگ پهلوانی و اسلامی و با محور قرار دادن خرد و عقل به رخ کشیده است. Chopra نویسنده اهل هندوستان در کتاب «Great Poets of Classical Persia» (چاپ ۲۰۱۴) محور بیان فردوسی را در رویارویی انسانیت با اهریمن درون و برون توصیف کرده است.
بعید میدانم کسی باشد که نام پرآوازه این شاعر ایرانی را نشنیده باشد. ما در اینجا به میخواهیم کمی از فردوسی بگوییم.
مختصری از زندگی نامه
ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری درروستای طابران «طبران» طوس به دنیا آمد. کسی که از همان کودکی به کسب علم و دانش علاقه مند شد و به خواندن داستان، تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق ورزید.
همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر انداخت تا شاهنامه را به نظم در آورد. چنان که از گفته خود او مشخص است، مدتها در جستجوی این کتاب بوده و پس از یافتن نسخه اصلی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرده است. او در این باره می گوید:
بسی رنج بردم بدین سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب
فردوسی با خلق حماسه عظیم خود، دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین شکل ممکن در هم آمیخت. اهمیت شاهنامه تنها در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمیشود. این اثر قبل از آن که مجموعهای از داستان های منظوم باشد، تبارنامهای است که بیت بیت آن، ریشه در اعماق آرزوها و خواستههای جمعی ملتی کهن دارد؛ ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت در ستیز بوده است.
این شاعر نامدار و باغیرت ایرانی، بعد از آنکه مورد غضب سلطان محمود قرار گرفت غزنین را ترک کرد و مدتی در شهرهای هرات، ری و طبرستان بود و سرانجام در زادگاه خود «طوس» درگذشت. فردوسی را در شهر «طوس» و در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
عظمت شاهنامه فردوسی
شاهنامه از حدود شصت هزار بیت تشکیل شده و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند. جنگ کاوه و ضحاک ستمگر، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش با دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارد. بسیاری از زبان شناسان در سراسر دنیا به زبان های مختلف از جمله فرانسوی، انگلیسی و دیگر زبانها درباره نقش فردوسی در حفظ زبان فارسی یا به تعبیری revive آن مطلب نوشتهاند. از جمله این آثار میتوان به کتاب «The Iranians: Persia, Islam and the soul of a nation» نوشته Sandra Mackey وW. Scott Harrop اشاره کرد.
پهلوانان شاهنامه
اندیشه حاکم بر شاهنامه که ریشه در اعتقادات فردوسی دارد همیشه پشتیبان خوبیها در برابر ستم و تباهی است. فردوسی ایران را سرزمین آزادگان میداند که همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد. در فرهنگهای دیگر کتابهای مشابهی همچون Beowulf در زبان انگلیسی ، Cantar de mio Cid به زبان اسپانیایی، Nibelungenlied به زبان آلمانی و … نوشته شدهاند اما شاهنامه فردوسی از ججمله نفیسترین آنهاست.
زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض رنجها و سختیهای گوناگون قرار می دهد. اما پهلوانانش چه میکنند؟ آنها با تمام توان به دفاع از هستی این کشور و ارزشهای ژرف انسانی مردمانش بر میخیزند و در این راه، جان خود را نیز فدا می کنند.
برخی از پهلوانان شاهنامه، نمونه متعالی انسانهایی هستند که عمرشان را به تمامی در اختیار همنوعان خود قرار داده اند؛ پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.
شخصیتهای دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور، وجودشان آکنده از فتنه گری، بدخویی و تباهی است. آنها ماموران اهریمنند و قصد نابودی و تباهی در کار جهان را دارند.
شاخصه اصلی در اخلاق قهرمانان شاهنامه
شاید بتوان گفت شاخصه اصلی در قهرمانان شاهنامه، ستیز همیشگی آنان با مرگ است. ستیزی که نه رویگردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج پارسایی؛ بلکه پهلوانانه در رویارویی و درگیری با خطرهای بزرگ، به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ دور می سازد.
شما در بیشتر داستانهای شاهنامه، میتوانید ببینید که فانی بودن دنیا را به خواننده تذکر میدهد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار رهنمون می سازد.
[aparat id=”E4CPD”]شاخصه های ادبی شاهنامه
الف: تصویر سازی
تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی بسیار محکم و متناسب است. حتی بیشتر توصیفهای طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد. شاید درک این گونه توصیفها وقتی به زبان انگلیسی ترجه شود برای مخاطب انگلیسی زبان آنچنان آسان نباشد اما آنچه که مسلم است این است که فردوسی مرزهای فرهنگی درنوردیده است.
ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی، موجب هماهنگی موارد جزئی با کلیت داستانها شده است. به عنوان مثال در توصیف طلوع آفتاب چه زیبا و حماسی می نویسد:
چو خورشید از چرخ گردنده سر برآورد بر سان زرین سپر
پدید آمد آن خنجر تابناک به کردار یاقوت شد روی خاک
چو زرین سپر برگرفت آفتاب سرجنگجویان برآمد ز خواب
و یا این تصویر که شاعر برای رسیدن شب ترسیم کرده است:
چو خورشید تابنده شد ناپدید شب تیره بر چرخ لشگر کشید
ب: موسیقی حماسی
فردوسی علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، با به کارگیری قافیههای محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی، تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد. آهنگ کلام فردوسی بسیار محکم و قهرمانانه و به قول انگلیسی زبان ها heroic است و شباهت بسیاری به سبک rhyme royal دارد.
اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظه های طبیعت و زندگی، از دیگر ویژگی های مهم شعر فردوسی است که در جنبه تقویت جنبه حماسی اشعار بسیار کمک کرده است. این قطعه از شعر را ببینید:
برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
چو برق درخشنده از تیره میغ همی آتش افروخت از گرز و تیغ
هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش ز بس نیزه و گونه گونه درفش
…
سخن پایانی:
چرا باید از فردوسی صحبت کنیم؟
ما ایرانی هستیم و برای معرفی خود به جهانیان باید قدم برداریم. در مرحله اول باید کمی از خودمان بدانیم. هر ایرانی با الهام از اسطوره و منش پهلوانی میتواند هم با رفتارش معرف فرهنگ ایرانی اسلامی باشد و هم با قلم و بیانش. وقتی از ایران مینویسید و یا سخن میگویید حتما از تاریخ حماسی و ادبیات حماسی کمک می گیرید.
ادبیات حماسی و اشعار منظوم فردوسی بزرگ میتواند به خوبی معرف فرهنگ ایرانی باشد. فرهنگی هم قدمت دارد و هم عظمت. شاید الان نوبت من و شما باشد که از این فرهنگ دفاع کنیم! ما زبان پژوهان در راستای فراگیری زبان انگلیسی وظیفه داریم نام کشورمان ایران را برمحور عظمت به جهانیان معرفی کنیم.