داستان کوتاه یک ساعت

داستان کوتاه یک ساعت

داستان کوتاه یک ساعت

با سلام خدمت همراهان همیشگی موسسه فرساد امروز با ما همراه باشید با معرفی کتاب داستان کوتاه “یک ساعت”،  همچنین می‌توانید از آموزش‌های رایگان ما در سایت موسسه زبان فرساد استفاده کنید.
عنوان این قصه کوتاه اشاره به زمان سپری شده بین لحظاتی است که شخصیت اصلی لوئیز مالارد می شنود که شوهرش مرده است و زمانی که متوجه می شود که زنده است. “داستان یک ساعت” مطابق با استانداردهای آمریکا در دهه 1890 بحث برانگیز بود؛ زیرا این شخصیت اصلی شخصیت زن است که با خبر مرگ شوهرش احساس ازادی و در عین حال اندوه و سر در گمی میکند و جالب به اتمام میرسد. نقد بارزی که به آن وارد شده است نقد فمینیستی است که زن نباید زندگی خود را وابسته به مرد بداند و…. بنابراین خواندن آن می تواند به تقویت مهارت  reading کمک کند.

داستان یک ساعت و فمینیسم"</span

این داستان در سال 1894 نوشته شده است و در مورد زنی ازدواج کرده است که پس از شنیدن خبر مرگ شوهرش رفتاری اعجاب انگیز دارد. او، خانم مالارد، از میان عواطف مختلف و حالات روحی متفاوتی عبور می­کند. در این داستان کیت چاپین نشان می­دهد که چه طور یک زن از مرگ شوهرش دچار شادی درون و انتظارهای غلط و سرانجام مرگ می­شود.

در پاراگراف دوم لغاتی همچون گریه کردن و دل کندن وحشیانه و توفان غم به چشم می­خورند. اینها حاکی از احساسات ناگهانی خانم مالارد است هنگامی که خبر مرگ شوهرش را می­شنود. به نظر می­رسد خانم مالارد همسرش را دوست دارد! بعد او به اتاقش می­رود تا تنها باشد. در آن جا صندلی راحتی می­تواند حاکی از احساس آرام و راحتی باشد که خانم مالارد را در برخواهد گرفت.

سایر داستان های انگلیسی

داستان انگلیسی شازده کوچولو

داستان کوتاه A Dark Brown Dog

ویژگی ها

داستان یک ساعت با توصیف‌های جذاب خود توجه ما را به خود جلب می‌کند. می­بینیم که طبیعت چه قدر شاد و فرح بخش است. هوای دل انگیز بهاری را داریم و باران خوش طعم و جیک جیک گنجشکان و آسمان آبی، که همگی حاکی از احساس راحتی است که خانم مالارد را دربرخواهد گرفت. بهار که نماد تولد است می­تواند حاکی از تولد دوباره خانم مالارد باشد. ما هم تولد طبیعت را داریم و هم تولد دوباره خانم مالارد را!( برای دانلود فایل این داستان کوتاه به انتهای مقاله بروید)

لغت سرکوبی در آن بسیار به چشم می­خورد؛ از آن متوجه می­شویم خانم مالارد در زندگی‌­اش مشکلی داشته و احساساتش توسط کسی سرکوب شده است. کمی جلوتر  می­بینیم که آن شخص همسرش بوده است.

خانم و آقای مالارد همدیگر را دوست نداشتند به ترجمه جمله دقت کنید: صورتی که هیچ وقت با عشق به او نگاه نکرده است اکنون ثابت و خاکستری و مرده است. شاید آنها فقط به خاطر سنت­های جامعه در کنار یکدیگر بوده­اند و نه به خاطر این که یکدیگر را دوست داشتند….

"</p

 

 

خلاصه داستان:

در این مقاله در مورد داستان کوتاه یک ساعت صحبت کردیم و خلاصه ای از این داستان را بررسی کردیم و همچنین در انتهای مقاله لینک دانلود این داستان را برای شما قرار دادیم.

این مطلب چقدر مفید بود؟

برای امتیاز دادن روی یکی از ستاره ها کلیک کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *